نظریه میان فردی هاری استک سالیوان

نظریه میان فردی هاری استک سالیوان

نظریه میان فردی هاری استک سالیوان

Blog Article

انگار که مکانیسمی است که فرد در آن طوری رفتار می کند که انگار شخصیت مورد قبول جامعه می باشد و از این رو در روابط بین فردی از رو به رو کردن خود که مورد تایید جامعه است و سبب بروز اضطراب می شود جلوگیری می کند. والایش عبارت است از بروز احساس های ناراحت کننده به صورتی که مورد قبول جامعه باشد. به عنوان مثال، دختری که نظر بد نسبت به مردان دارد و معتقد است مردان جز به ار ضای جنسی خود به چیز دیگر فکر نمی کنند و از این تفکرات خود رنج می برد، به دلیل مشکلات شخصیتی خود به گونه ای عمل میکند که نشان دهنده بی بندوباریهای جنسی است ولذا باز هم مردانی به طرف او کشیده خواهند شد که هدفشان صرفاً ارضای غریزه جنسی است. سالیوان معتقد بود افراد زمانی به رشد سالم می رسند که بتوانند هم صمیمیت و هم شهوت را نسبت به طرف مقابل خود احساس کنند. صمیمیت تجربه تقویت کننده ای است که اغلب افراد سالم آرزوی آن را دارند.

نظریه سالیوان

This article was composed with the get more info assistance of GSA Content Generator DEMO!


پسری که در مورد صمیمیت تجربه قبلی ندارد، می تواند دون ژوانی شود که دختران را به تصرف جنسی خود درآورد بدون اینکه علاقه واقعی به آنها داشته باشد. از نظر سالیوان رشد سالم افراد زمانی تحقق می یابد که بتوانند هم صمیمیت و هم شهوت را به طرف مقابل خود احساس کنند. تغییر شکل های انرژی، تنش ها را به رفتارهای ناآشکار یا آشکار تبدیل می کنند و هدف آنها ارضای نیازها و کاهش دادن اضطراب است. به کودک خود می فهماند که دیگر نباید اینگونه باشد که مورد سرزنش قرار گیرد و کودک برای جلوگیری از بروز اضطراب در خود این کار خاص را جزء رفتارهایی در نظر می گیرد که نباید انجام دهد تا از تنش دور بماند و از این جهت من بد را می سازد. سالیوان معتقد است که هر انسانی یک جزء از یک شبکه ارتباطی است وعلت اختلال در رفتارش را باید در این شبکه ارتباطی پیدا کرد.


با این حال شخصیت بخشی های مادر خوب و مادر بد معمولا در سطح علت و معلول اندیشی صوری حفظ می شوند. اکنون خوب و بد به ارزش اجتماعی یا اخلاقی اشاره دارند و دیگر به وجود یا عدم وجود تنش رنج آوری که اضطراب نامیده می شود، اشاره ای ندارند. از طرفی اضطراب ارزش مثبتی ندارد. وی اعتقاد داشت که مکانیسم های دفاعی تا آنجا مفید هستند و استفاده از آن ها موردی ندارد که ضمن کمک کردن به کاهش اضطراب جلوگیری از یادگیری راه حل های موثرتر نشود. سالیوان اعتقاد داشت که شخصیت یعنی نحوه خاص رفتار با یک نفر که این رابطه برای کاستن از دو تنش برقرار می شود که در نهایت تجربه شخصیت را برای فرد به دنبال دارد که این دو تنش عبارتند از: تنش های حاصل از نیازهای فیزیکی و تنش های حاصل از روابط بین فردی با افراد مهم زندگی. درمانگر برای تحقق بخشیدن به این هدف به بیماران کمک می کند هنگام برقراری رابطه با دیگران دست از امنیت بردارند و دریابند فقط از طریق روابط شخصی که نظر عموم آن را تایید می کند؛ می توانند به سلامت روانی برسند. پویش های مجزا مواردی مانند شهوت، که به روابط میان فردی مربوط نیست و سرانجام پویش های پیوسته شامل الگوهای رفتاری سودمند از جمله «صمیمیت».


این جمله بدین معناست که انسان احساس خشم درونی خود را با حرف زدن بجای آسیب رساندن فیزیکی به فرد دیگر کنترل کند. سالیوان معتقد بود کودک از طریق محبتی که از مادر می بیند، انسان می شود. همانگونه که کودک نمی تواند اضطراب خود را کاهش دهد مادر هم نمی داند که برای کاهش اضطراب کودک خود چه بکند. او برای رسیدن به این اهداف، تلاش های خود را بر پاسخ دادن به سه سوال متمرکز می کرد. رشد سالم فرد در گرو توانایی او در برقراری رابطه صمیمانه با فردی دیگر است. تجربیات دراین سطح پیش منطقی هستند و هنگامی رخ می دهند که فرد بین دو رویداد که به طور همزمان و آنهم بر حسب اتفاق با هم روی می دهند رابطه علت و معلول فرض میکند. اگر کودکان برای دریافت شکلات شرطی شوند که بگویند «خواهش می کنم» پس از چند بار دریافت شکلات یک رابطه علت و معلول بین خواهش کردن و دریافت کردن مشکلات برقرار می کنند. علاوه بر این، برخی کودکان شخصیت بخشی خیالی(همبازی خیالی) را در دوران کودکی اکتساب می کنند. در صورتی که افراد صفات خیالی را که پس مانده های روابط قبلی هستند به دیگران فرافکنی کنند، شخصیت بخشی های خیالی می توانند در روابط میان فردی تعارض به وجود آورند.

Report this page